ابوالفضلم عزیزتر از جانم باز هم این روز قشنگ رو بهت تبریک میگم و خداوند را به خاطر این نعمت زیبایش شکرگزاری میکنم. چند روز قبل از تولدت من وبابا همه آنچه را که لازم بود مهیا کردیم و خوشحال بودیم که گلمان یکساله میشود .از کیک و کادو و بادکنک و خوراکی گرفته تا موزیک و دوربین
همه چی آماده بود و تو در این بین خوشحال بودی اما نمیدانستی چه خبر شده روز جشن هم با موزیک میرقصیدی و خوشحالی میکردیهرچند وقتی که میخواستم رو صندلی بشینی قبول نمیکردی و میخواستی حتما بغلم
باشی.با دیدن بادکنکها آروم میشدی
شمعها رو من وتو باهم فوت کردیم و تو با ذوق به شعله شمع نگاه میکردی
زمان باز کردن کادوها آقا مشغول پفک خوردن بودی اما وقتی هدایا رو نشونت دادیم ذوق کردی و میخواستی با اسباب بازیها بازی کنی بابایی زحمت کشید و از تمام لحظه های خوش تولدت فیلم گرفت تا یادگاری داشته باشیم و تو بعدها ببینی